موسیقی ایران شبیه به مسافری است که از ابتدای ورود تا متاثر شدن از تحولات سیاسی ایران و در نهایت رسیدن به آنچه امروز از آن تعریف می شود( کنترل شده و با در نظر گرفتن محدودیت ها) ، راه پر پیچ و خمی را طی کرده است ؛ مسافری که به ویژه در دهه شصت سرنوشت غریبی داشت. از نقطه عطفی که تاریخ ایران را متحول کرد، ردی عمیق بر موسیقی ایران باقی مانده است؛ ردی که لمس آن، انگار آدمی را به مختصات آن سال های دور پرت می کند. به طور خاص، موسیقی در دهه شصت، بیشتر متاثر از جنگ تحمیلی بود و آنچه گوش مخاطبان در آن سالها میشنید، آوای حماسه بود و نوید پیروزی. موسیقی در معنای عام، کنترل شده تعریف میشد، کنسرت برگزار نمیشد و حتی جابه جایی ساز بدون مجوز، غیر قانونی بود.
جشنواره موسیقی، در هیاهوی جنگ
اولین جشنواره موسیقی فجر، درست در چنین شرایطی برگزار شد؛ در سال ۱۳۶۴ و با نام اولیه «جشنواره سراسری سرود و آهنگ های انقلابی». جدا از بودجه چندانی که در آن سال ها برای موسیقی و به طور خاص جشنی که مختص به موسیقی است تعریف نمی شد، این جشنواره کم کم رونق گرفت و در جای خالی صدا و آواز، به چشم آمد. گویی جشنواره فجر، تنها بستر رسمی در کشور بود که می شد در آن نشست، موسیقی گوش داد و نگران نبود. این مساله در کنار حضور پررنگ هنرمندان این عرصه در جشنواره فجر و بعدها بین المللی شدن آن، تماشایی شد. حال سی و هفت سال از آن دوران می گذرد و دستاورد موسیقی ایران از جشنواره فجر چیزی نیست جز سکوت و انزوا!
سی و هفتمین دوره در سایه کرونا!
پس از حواشی پایان ناپذیر جشنواره فیلم فجر، حال جشنواره موسیقی فجر نیز در آستانه نت پایانی است؛ جشنواره ای که به دلایل مختلف، در سکوت خبری آغاز و به نظر می رسد کم رمق تر از دوره های پیشین خود به پایان برسد. فجر و جشنواره های زیر مجموعه آن، جدا از مشکلات درون حوزه ای، امسال هم با چالش کرونا مواجه بودند و هم متاثر از تحریمی که سنگ بنای آن از دو سال پیش و پس از آبان ۹۸ گذاشته شد. جدا از حضور نداشتن بسیاری از گروهها و نوازندگان برجسته که در سالهای نهچندان دور بر صحنه این جشنواره حاضر میشدند و آزردگی خاطر موسیقیدانها و مخاطبان از وقایع کشور، افزایش قیمت بلیت ها، غیر رقابتی بودن بخش اصلی و پوشش ضعیف تلویزیونی همه و همه موجب شد سالنهای برگزارکننده در اغلب اجراها نیمهپر باشند. این روند اما مختص امسال نیست و جشنواره موسیقی فجر چند سالی است که در سایه برگزار و خاتمه می یابد اما کماکان بودجه های قابل توجهی تنها برای برگزاری این جشن در نظر گرفته می شود. اما با کدام توجیه اقتصادی؟!
تداوم برگزاری جشنواره ها با معادلات مالیِ ناتمام!
شاید بتوان با قطعیت گفت که جشنواره فیلم فجر در میان مجموعه جشنواره های موسوم به فجر، مخاطبان بیشتری دارد و اساسا در عرصه سینما، به عنوان تنها رویداد رسمی و سینمایی کشور شناخته شده و از طرفی دیگر، روند اکران فیلم ها را بعد از خود متاثر می کند. به همین جهت هم برای اهالی سینما و هم مخاطبان عام سینما جدی است. پس بودجه خوبی از دولت دریافت کرده و در کنار آن از نعمت اسپانسرینگ هم بهره می برد، مانند جشنواره سی و هشتم و لذت حمایت ۸ میلیاردی شهرداری به عنوان یکی از اسپانسرها!(بودجه جشنواره امثال هنوز شفاف سازی نشده است). در هنرهای تجسمی و موسیقی این وضعیت فرق می کند چراکه این دو جشنواره کمتر توجه مخاطبان عام و بالطبع اسپانسرها را جلب می کند و به عبارتی شرکت در آن چندان برای مردم اولویت ندارد. با این حال سالانه بیش از سه میلیارد تومان، تنها صرف برگزاری این جشنواره می شود که این رقم طی سال های اخیر بیشتر هم شده است و به بیان ساده تر هزینه برای آن نه بازدهی اقتصادی دارد و نه تاثیر چندانی در روند موسیقی کشور می گذارد. اعتبار جشنواره فجر ردیف بودجههای مشخص دارد که پس از چند روز بعد از پایان جشنواره، طبق قانون شفاف سازی وزارت فرهنگ و ارشاد انجام می شود اما تنها نگاهی به لایحه بودجه تنظیم شده توسط دولت گذشته برای «برنامه حمایت و صیانت از موسیقی ملی» برای سال ۱۴۰۰ کافی است تا در ردیف حمایت های مالی تخصیص یافته، ارقام جالب توجهی را پیدا کنیم.
بودجه کلی حوزه موسیقی و هنرهای تجسمی برای سال ۱۴۰۰، حدود ۱۲۶ میلیارد تومان بود که نسبت به سال ۹۹، ۴۰ میلیارد تومان، افزایش اعتبار داشت. در این میان، جدا از کمکی که به شرکت در جشنوارههای موسیقی در داخل و خارج از کشور، انجام می شود برای بخش «برنامه حمایت و صیانت از موسیقی ملی»، ۸۰ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است. این رقم در بودجه پیشنهادی سال ۹۹، ۵۵ میلیارد و ۹۰۷ میلیون بوده که امسال با افزایش حدودا ۲۵ میلیاردی همراه شد.
نگاه به جزییات!
برای جشنواره موسیقی فجر در چند بخش به صورت خاص هزینه می شود که پرهزینه ترین بخش آن، کمک هزینه ودستمزد گروههای شرکت کننده جشنواره بخش موسیقی سنتی، پاپ، تلفیقی، نواحی و بخش ارکسترال گروه کر و بخش کلاسیک است. با این حال نگاه جزئی تر به بودجه، ارقام قابل توجهی درباره جشنواره فجر و دیگر هزینه های موسیقی کشور طی یک سال به ما می دهد. برای ایجاد آرشیو ملی موسیقی ایران یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون تومان هزینه شده است. همچنین برای حمایت از برگزاری جشنواره موسیقی که موضوع این گزارش است، ۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان در نظر گرفته شده است که البته دبیر جشنواره هنوز نسبت به چگونگی تخصیص این مبلغ حرفی نزده است. حمایت از تولید، ساخت و اجرای موسیقی صحنهای ۲۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از بودجه را با خود اختصاص داده است. همچنین برای حمایت از حفظ و اشاعه موسیقی نواحی و آئینی ایران ۲ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان هزینه صرف شده است. جالب است بدانید نظارت، اعمال کنترل و محدودیت در موسیقی نیز ۷ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان هزینه برده است. برای حمایت از حضور بینالمللی موسیقدانان و گروههای موسیقی یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان هزینه صرف شده اما در آستانه سال ۱۴۰۱، هنوز هیچ رسانه موسیقایی از حضور موزیسین های بین المللی در ایران خبری منتشر نکرده است! همانطور که در ابتدا اشاره کردیم حمایت از ارکسترهای ملی و سمفونیک بالاترین هزینه را داشته و ۲۲ میلیاردی است! کمک به خانه موسیقی و موزه موسیقی نیز ۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان هزینه برده است. کمک به بنیاد فرهنگی هنری رودکی نیط بالغ بر ۹ میلیارد و ۴۰۰ میلیون تومان بوده است. جالب آنکه این بنیاد بخشی از بودجه تئاتر را نیز به خود اختصاص می دهد! حال سوال اینجاست که با وجود این ریخت و پاش های میلیاردی، موسیقی رسمی و مجاز ایران در سطح داخلی و بین المللی دقیقا کجا ایستاده است؟! جشنواره موسیقی فجر با تمام بریز و بپاش هایش، چه تاثیری بر سال موسیقایی کشور خواهد گذاشت و اصلا دفتر موسیقی وزارت ارشاد، چه زمانی می خواهد لیست عملکرد مالی خود را در یک سال جاری منتشر کند؟ سوالی که البته این دفتر آن را بی پاسخ گذاشت و به بعد موکول کرد اما کماکان انتظار می رود، رسم شفاف سازی که حسین انتظامی آن را در بدنه ارشاد و زیرمجموعه های آن راه اندازی کرد، دوباره به این وزارتخانه بازگردد چراکه این هم مطالبه به حق مردم هنردوست است و هم رسانه ها...!
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟